بیــاتــاجوانمـــــ

بیــاتــاجوانمـــــ

دارد زماטּ آمـدنـت دیر مےشود
دارد جواטּ سینــہ زنت پیر مےشود


♥ مهــــــــــــــــــدے ♥ علیه‌السلام



الل‏هم عجل لولِیڪ الفرج
بحق زینب ڪبرے سلام‌الله‌علیها

روزشمار محرم عاشورا

خدایی را کشیدم ک...

دوشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۴۳ ب.ظ


معلم برای سفید بودن برگ نقاشی ام تنبیهم کرد

و همه خندیدند،

اما من خدایی را کشیدم که دیدنی نبود!

  • کنیز ملکه مدینه

نظرات  (۶)

  • فانوس جزیره ...
  • سلام علیکم
    ممنونم از دعوت های مکرر شما در جیمیل اینجانب ، به دلیل این که اندک به جیمیل سر میزنم ، ندیده بودم دعوت های شما را ...
    ممنونم
    عاقبتتون بخیر
    یکی از خواهران طلبه بدلیل بیماری سختی در بستر بیماری
    و در حال حاضر در بیمارستان بستری هستند
    خواهرمون (وبلاگ چفیه و پلاک) به کما رفتند.برای بهوش آمدن و سلامتی ایشان دعا کنید
    http://chafievapelak.blogfa.com 

  • محمد باقر کمالی
  • بسیار زیبا و معنوییییییی
    خسته نباشییییی
  • حسین خوشنویس
  • انچه ما می بینیم انی نیست که معصوم میبیند 
    پس به چشمان او اعتماد کنیم.
    سلام
    بلاگ جالبی دارین
    به وبلاگ من هم سری بزن و حتما مطلب "چقدر..." رو بخون و اگه این مطلب رو قبول داشتی، منتشرش کن
    نظرت هم در مورد مطلبم بنویس
    اگه هم خواستی میتونی وبلاگم رو لینک کنی...
    موفق باشی
    امیر مؤمنان در مسجد کوفه، بالاى منبر خطبه می‌خواند. مردى برخاست که به او ذعلب می‌گفتند، داراى زبانى بلیغ در خطبه و قلبى شجاع بود. گفت: اى امیر مؤمنان ! آیا پروردگارت را دیده اى ؟
    حضرت فرمود: واى بر تو اى ذعلب ! من خدایى را که نبینم، نمی‌پرستم.

    پرسید: اى امیر مؤمنان ! پس چگونه او را دیده اى ؟
    فرمود: واى بر تو اى ذعلب ! دیدگان با مشاهده او را نمی‌بینند، ولى قلبها با حقایق ایمان او را می‌بینند. واى بر تو اى ذعلب ! خداى من چنان لطیف است که لطفش ‍ به وصف در نمی‌آید و چنان عظیم است که با عظمت وصف نمی‌گردد و چنان بزرگ کبریاست که با بزرگى وصف نمی‌شود.

    در جلالت چنان جلیل است که با غلظت وصف نمی‌شود. قبل از هر چیز است و نمی‌شود گفت: پیش از چیزى است. بعد از هر چیز است و نمی‌شود به او بعد گفت. اشیاء را خواسته، اما نه با همت. درک کرده است، اما نه با خدعه. در همه اشیاست، اما با آنها مخلوط نیست و از آنها هم جدا نیست. ظاهر است، نه به شکل مباشرت. متجلّى است، نه با دیدن. دور است، نه با مسافت. قریب است نه با نزدیک شدن، لطیف است، نه با جسم داشتن. موجود است، نه بعد از عدم. فاعل است، نه به اضطرار. صاحب تقدیر است، نه با حرکت. زیاد می‌شود، نه با اضافه. شنواست، نه با گوش. بیناست، نه با چشم. اماکن حاوى او نمی‌شوند و اوقات او را شامل نمی‌گردند.

    صفات او را محدود نمی‌کنند و خواب او را نمی‌گیرد. هستى او از اوقات سبقت جسته، وجودش از عدم و ازلش از ابتدا پیشى گرفته است. با خلق مشاعر فهمیده می‌شود که کسى براى او مشاعر قرار نداده و با تجهیز جواهر فهمیده می‌شود که جوهر ندارد و با ضد قرار دادن میان اشیا فهمیده می‌شود که او ضد ندارد و با خلق تقارن میان اشیا فهمیده می‌شود که او قرین ندارد. نور را ضد ظلمت قرار داده است و خشکى را ضد ترى و زبر را ضد نرمی‌، و سردى را ضد گرمی‌متباین ها را با هم جمع کرده و میان چیزهاى نزدیک، دورى افکنده است که با تفریق، بر مفرّق و با تاءلیف، بر مؤ لف دلالت می‌کند. و این سخن خداى تعالى است: «و من کل شى ء خلقنا زوجین لعلّکم تذکرون».

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    folder98 facebook

    آپلود عکسکد تغییر تصویر پس زمینه