هرطور ک میتوانی
روی دستش نشست،
نیشش را فرو برد و شروع کرد به مکیدن خون،
مادر بیحرکت ماند؛
اگر او را فراری میداد
ممکن بود در تاریکی شب به سراغ کودکش بیاید.
م♥ا♥د♥ر♥
خورشید را میدیدم
که هر روز دیرتر از پدرم بیدار میشود
اما زودتر از او به خانه برمیگردد
پ♥د♥ر♥
وقتی انسان حق پدرو مادرش را ادا کند
جمال امامها پیدا میشود
نکند حق آنها را ضایع کنی ک راهت بسته میشود
اگر زندهاند یا مرده،
هرطور که میتوانی آنها را از خودت راضی کن.
حاج اسماعیل دولابی
عکس از مهدی چگنی و حمید ارونقی
بــــى خبر از همه عالم شوم؛ امّا نشدم
بـــــــر درِ پیــــــرِ خــــــرابــــات نهم روى نیاز
تا بــه این طایفه محرم شوم؛ امّا نشدم
هجرت از خویش کنم، خانه به محبوب دهم
تا بـــه اسمـــــاء معلّم شوم؛ امّا نشدم
از کف دوست بنوشم همه شب باده عشق
رستــــه از کوثر و زمزم شوم؛ امّا نشدم
فــــــــــارغ از خـویشتن و واله رخسار حبیب
همچنــــان روح مجسم شوم؛ امّا نشدم
سر و پا گوش شوم، پاى به سر هوش شوم
کـــــز دَم گرم تو مُلهَم شوم؛ امّا نشدم
از صفــــــا راه بیابــــــم به ســــــــوى دار فنا
در وفــــا یــــــار مسلّم شوم؛ امّا نشدم
خواستم بر کنم از کعبه دل، هر چه بت است
تــــا بــــرِ دوست مکرّم شوم؛ امّا نشدم
آرزوهــــا همـــــه در گور شد اى نفس خبیث
در دلــــم بــــود کـه آدم شوم؛ امّا نشدم