بیــاتــاجوانمـــــ

بیــاتــاجوانمـــــ

دارد زماטּ آمـدنـت دیر مےشود
دارد جواטּ سینــہ زنت پیر مےشود


♥ مهــــــــــــــــــدے ♥ علیه‌السلام



الل‏هم عجل لولِیڪ الفرج
بحق زینب ڪبرے سلام‌الله‌علیها

روزشمار محرم عاشورا

۱۶۶ مطلب توسط «کنیز ملکه مدینه» ثبت شده است

۲۱
دی

دلتنگم...

دلتنگم آقای من...

دلتنگم مولای من...


دلتنگـمــــــ


مثل مادر بی‌سوادی که دلش هوای بچه‌اش را کرده

ولی بلد نیست شماره‌اش را بگیرد...

دلتنگــ♥♥♥♥♥مـــ

  • کنیز ملکه مدینه
۰۹
آذر

از ماموریت که برگشت خوشحال بود

پرسید:

راستی فرمانده

گمراه کردن اینها چه فایدهای داره؟

ابلیس جواب داد:

امام اینها که بیاد عمر ما تمام میشه،

اینارو که غافل کنیم

امامشون دیرتر میاد.

با کنجکاوی پرسید

این هفته پروندهها چطور بود؟

ابلیس نگاهی به او انداخت وگفت:

مگه صدای گریه آقاشونو نمیشنوی؟


محمد ممبینی

سید رضا سعیدزاده بیدگلی

اینــــ نامهــــ سیاهــــ و اشکـــ بیانتهاااا

  • کنیز ملکه مدینه
۰۶
آذر

 

در شهر ما دیوانهای زندگی میکند

که همه او را دست میاندازند

و در کوچه پس کوچههای

شهر بازیچه بچهها قرار میگیرد.

روزی او را در کوچهای دیدم

که با کودکانی که او را

ملعبه خود قرار داده بودند

با خنده و شادی بازی میکرد.

او را به خانه بردم و پرسیدم:

چرا کودکانی که تو را مسخره میکنند

و به تو و حرفها و کارهایت میخندند را

از خود نمیرانی؟؟

با خنده گفت:

((مگر دیوانه شدهام


که بندگان خدا را از خود برانم

در حالیکه میتوانم

لبخند را به آنها هدیه دهم؟)).

جوابش مرا
مدتی در فکر فرو برد....

دوباره از او پرسیدم:

قشنگترین و زشت ترین چیزی را که

تا به حال دیدهای را برایم تعریف کن.!

لیوان آبی که در اتاق بود را

برداشت و سر کشید.

با آستین لباسش

آبی که از دهانش شر کرده بود را پاک کرد
و گفت:

((قشنگترین چیزی را که

در تمام عمرم دیدهام

لبخندی است که

پدرم هنگام مرگ بر لب داشت.

و زشت ترین چیزی که دیده ام

مراسم خاکسپاری پدرم بود

که همه گریهکنان جسد را دفن میکردند)).

پرسیدم:چرا به نظر تو زشت بود؟

مگر مراسم خاکسپاری بدون گریه هم میشود؟

جواب داد:

((مگر برای کسی که به مرگ لبخند زده

است باید گریه کرد؟؟))

و من از آن روز در این فکر هستم

که آیا این مرد دیوانه است

یا مردم شهر ما دیوانهاند

که او را دیوانه میپندارند؟؟...

  • کنیز ملکه مدینه
۲۳
آبان

ت‌و فقط دست ب زانو نزنو گریه نکن

من خودم یک‌تنه از کرب‌وبلا می‌برمت

گیرم ای شاه کسی نیست خودم نوکر تو

چ کسی گفته پاشیده شده لشکر تو

  • کنیز ملکه مدینه
۲۲
آبان

این الطالب بدم المقتول بکربلا


سنگینی بار انتظار بر پشت ما،

سنگینی یک سال و دو سال نیست

سنگینی یک قرن و دو قرن نیست.

حتی از زمان

تودیع یازدهمین خورشید نیست.

تاریخ انتظار و شکیبایی ما

به آن ظلم که در عاشورا بر ما رفته است

برمی گردد،

به آن تیرها که از کمان قساوت برخاست 

و بر گلوی مظلومیت نشست،

به آن سم اسبهای کفر

که ابدان مطهر توحید را مشبک کرد.

به آن جنایتی که

دست و پای مردانگی را برید.

از آن زمان تاکنون

ما به آب حیات انتظار زنده ایم،

انتظار ظهور منتقم خون حسین.

  • کنیز ملکه مدینه
folder98 facebook

آپلود عکسکد تغییر تصویر پس زمینه